روانشناسی معامله گری
ذهن یک معامله گر حرفه ای چگونه شکل می گیرد؟
فرایند معامله گری (trader) یک پروسه است که در آن اتفاقهای بسیاری برای فرد رخ می دهد که این اتفاقها می تواند ذهنی یا جسمی یا اتفاقهایی باشند که زندگی شخصی فرد را بصورن فیزیکی تحت تاثیر قرار می دهند. در این نوشته قصد داریم این پروسه را بررسی نماییم.
با بررسی زندگی معامله گران موفق می توان به موارد مشابه دست یافت. بطور مثال با مطالعه کتاب جادوگران بازار نوین نوشته جک دی. شواگر می توان زندگی این افراد را مورد مطالعه قرار داد.
این کتاب مصاحبه ای با حرفهای های بازار سرمایه است. سرمایهگذاران موفق در این مصاحبه شانسی بودن موفقیت را به چالش کشیدهاند. این جادوگران الگوهایی هستند که به ما میگویند برای موفقیت در بازار به چه چیزهایی نیاز داریم. وقتی این کتاب و مقالات متعدد دیگر را مورد تحقیق و مطالعه قرار می دهیم به یک نتیجه می رسیم و آن اینکه تقریبا تمامی معامله گران موفق یک گذشته مشترک دارند که در ادامه به آنها اشاره می کنیم.
1- همه آنها در ابتدا سرمایه زیادی را از دست داده اند.
در سرگذشت اکثر معامله گران این مورد به چشم می خورد که همه آنها در ابتدای کار و حتی تا چند سال ابتدای فعالیت خود مقدار زیادی از سرمایه خود را از دست داده اند. خیلی ها در این مرحله شکست را قبول می کنند و از دور خارج می شوند اما افرادی که موفق شدند در این مرحله بجای قبول شکست تصمیم به ادامه مسیر گرفتند و این امر در آنها باعث ورود به مرحله بعدی شد.
2- به دنبال دلایل ضررهایشان رفتند و نقاط ضعف خود را شناسایی کردند.
در مرحله دوم زندگی معامله گران موفق به این مورد بر می خوریم که، این افراد در یک لحظه تصمیم می گیرند دلایل وقوع اتفاق هایی که مدام برایشان می افتد را پیگیری کنند و بجای این که بازار و مسائل دیگر را دلیل شکستشان بدانند به دنبال دلایل واقعی رفته و عملکرد خود را مورد بازبینی قرار دهند. در این راستا وارد مرحله بعدی می شوند.
3- برای رفع ضعف هایشان از افراد با تجربه کمک می گیرند.
در این مرحله بعد از اینکه افراد تصمیم به بر طرف کردن ایرادها میگیرند سعی می کنند از افراد با تجربه استفاده کنند. این مرحله شامل آموزش های حضوری و مجازی، مطالعه کتاب و ... می شود. بعد از اینکه از افراد با تجربه آموزشهای لازم را دریافت کردند وارد مرحله بعدی می شوند.
4- متوجه می شوند که آنها هم می توانند معاملات صحیح انجام دهند.
بعد از دریافت آموزشهای لازم تحت نظر یک مربی با تجربه، کم کم اعتماد به نفس از دست رفته خود را باز می یابند و متوجه می شوند که آنها هم می توانند با رعایت یک سری اصول، معاملات موفقی داشته باشند. و این مرحله شروع یک فرایند ذهنی و روانشناسی برای معامله گران حرفه ای می باشد.
5- با درک اصول معامله گری بر ترس های خود غلبه می کنند.
معامله گران در طول فرایند معامله گری خود بارها و بارها شاهد از دست دادن سرمایه خود و دیگران بوده اند و این امر به مرور باعث بوجود آمدن ترس در درون آنها می شود. ترسی که باعث می شود از اقدام کردن فاصه بگیرند. از دیدگاه روانشناسی ترس نشانه عدم آگاهی نسبت به یک موضوع است و وقتی افراد تحت نظر یک فرد با تجربه آموزش های لازم را کسب می کنند این ترس به مرور از ذهن و وجود افراد بیرون می رود و معامله گران بر ترس خود غلبه می کنند.
6- با نداشتن ترس باعث می شوند ذهنشان آزاد بماند.
وقتی معامله گران بر ترس خود غلبه کردند، ذهن خود را آزاد می گذارند و بدون قضاوت و پیش بینی مسیر را ادامه می دهند.
7- با ذهن آزاد به معامله کردن بدون ترس مشغول می شوند.
معامله گران در فرایند معامله گری خود با دو عنوان ترس و طمع همیشه دست به گریبان هستند. ترس باعث می شود جلوی اقدام کردن گرفته شود و طمع باعث می شود گاهی اقدام های زیادی انجام گردد. وقتی ذهن از ترس خالی شد و فرد رابطه خوبی با بازار برقرار کرد به راحتی می تواند طبق اصول خود پیش رود و معاملات خود را مرحله به مرحله پیش ببرد.
8- با کسب مهارت معامله گری در انجام معاملات بدون ترس می تواند به سودآوری مستمر برسد.
وقتی فرد از لحاظ ذهنی با ترس های درونی خود مقابله کرد و این مرحله را بارها و بارها تکرار نمود به مرور زمان در این مرحله مهارت لازم را کسب می کند و همین امر باعث می شود تا مقدمات رسیدن به سودهای مستمر برایش فراهم شود.
همانطور که ملاحظه شد بیشتر فرایند معامله گری برای افراد موفق یک پروسه ذهنی و روانشناسی می باشد که در این فرایند فرد تلاش می کند با ترس های خود مقابله کند. حال سوالی که ممکن است پیش بیاید این است که چرا این همه تاکید بر معاملات بدون ترس شده است؟
در پاسخ می توان اینطور بیان کرد که برداشت ما از اطلاعات بدست آمده در مواجهه با ترس تغییر پیدا می کند و وقتی ترسی در درون ما قرار دارد، اطلاعات بدست آمده را تهدید آمیز می بینیم و منتظر یک اتفاق بد هستیم و در وجودمان درد احساس می کنیم که ریشه این درد در ذهن و احساس ماست. بعد از اینکه برداشت متفاوتی از اطلاعات بدست آوردیم در مرحله بعدی رفتار متفاوتی نیز بروز خواهیم داد که این امر در معامله گری ممکن است نتایج بسیار بدی در پی داشته باشد.
بطور مثال تصور کنیم فردی دارای استراتژی خاصی است و طبق استراتژی در این لحظه باید وارد موقعیت خرید شود. اما فرد معامله گر با توجه به ترسی که در وجود خود دارد مدام برای موقعیت پیش آمده دلایل مختلفی می آورد که این عامل یعنی ترس درون فرد باعث می شود اطلاعات دریافت شده برای وی تهدید کننده به حساب بیاید و بنابراین از اقدام برای معامله کردن دوری می کند. همانطور که ملاحظه شد، غول بزرگی که معامله گران با آن مبارزه میکنند ترس درونی افراد است که باید به هر روشی که می شود بر آن فائق آمد و باید بدانیم که بر اساس آن جمله معروف، موفقیت آن طرف ترسهایمان قرار دارد.
برداشتی از سخنان دکتر استقامت